(تصویر) پدر معتاد همسر و 2 کودک را به طرز فجیع کشت / گفتگو با قاتل: با چاقوی آشپزخانه به جان او و پسرانم افتادم
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۴۴۹۹۷
به گزارش صدای ایران، رسیدگی به این پرونده از ظهر ۲۸خرداد امسال و از زمانی کلید خورد که همسایهها به کلانتری محل اطلاع دادند یک زن و ۲ فرزندش به طرز مرموزی کشته شدهاند.
وقتی گشت پلیس به محل جنایت که در یکی از خانههای واقع در صبا شهر شهریار بود رسیدند با ۳ قربانی غرق در خون به نامهای فاطمه ۲۶ساله، اسماعیل ۳ و نیم ساله و ادریس ۲ و نیم ساله روبهرو شدند و این در حالی بود که صدای گریههای یک بچه از داخل اجاق گاز خانگی به گوش میرسید که به سرعت مأموران به محل رفته و مشخص شد فرزند کوچک خانواده داخل گاز خانه پنهان شده است.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسیهای میدانی نشان از آن داشت که مادر خانواده با پیشبینی اقدام هولناک همسرش برای نجات فرزند کوچکش او را داخل گاز خانه پنهان کرده است.
به دستور بازپرس کشیک قتل که خودش را خیلی زود به صحنه جنایت رسانده بود، اجساد به پزشکی قانونی منتقل شدند.
رازگشایی این پرونده در حالی در دستور کارآگاهان جنایی قرار گرفت که با معمای پیچیدهای روبهرو شده بودند و تجسسها برای دستگیری عامل این جنایت هولناک کلید زده شد.
دعوای شب قبل
تحقیقات اولیه از همسایهها نشان میداد شب قبل از جنایت، زن و شوهر همسایه درگیری لفظی داشتند که صدای این بگو مگوها به خانه همسایهها نیز رفته بود. ظهر روز بعد زن همسایه که نگران فاطمه بود به سراغش میرود اما کسی در را باز نمیکند و سپس با کمک همسایههای دیگر قفل در را شکسته و وارد خانه میشوند که با صحنه دلخراش حمام خون روبهرو میشوند.
با توجه به ناپدید شدن مرد خانواده تحقیقات برای دستگیری وی کلید زده شد تا اینکه فردای روز جنایت یعنی روز ۲۹ خرداد ماه مرد جوان که در محلههای اطراف صحنه جرم در حال پرسهزنی بود، شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد.
گفتوگو با قاتل
مرد جوان در حالی که باورش نمیشود ۲ پسر و همسرش را کشته است به لرزه افتاده و با جملاتی کوتاه میگوید، من خانوادهام را میخواهم، باور ندارم که چنین کاری را مرتکب شدهام، من چقدر ظالم بودم...
او نگاهی خیره به میز داشت به طوری که پلکهایش هم تکان نمیخورد!
چند سال داری؟
۲۹سال
چرا همسر و ۲ فرزندت را کشتی؟
من باور ندارم که چنین کاری کردهام.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
من چند سالی در ترکیه بودم که موقع برگشت مادرم مرا به خواستگاری دختر خالهام برد، او یک بار ازدواج ناموفق هم داشت.
درباره رابطهات با همسرت بگو.
من او را بینهایت دوست داشتم اما او به من علاقهای نداشت، مدام سرش به گوشیاش بود و به من محل نمیداد.
ماجرای درگیری ما از یک سال قبل از زمانی شروع شد که پسرعموی همسرم سر و کلهاش پیدا شد. او در افغانستان زندگی میکرد و از ما میخواست آنجا برویم اما من از این ماجرا حس خوبی نداشتم.
شب جنایت چه اتفاقی افتاد؟
من از سر کار آمدم که بر سر همین رفتن به افغانستان با هم درگیر شدیم. دعوا تمام شد و خوابیدیم. صبح که بلند شدم به سر کار بروم به من گفت که اگر از سر کار برگردم دیگر او و بچهها را نمیبینم. این جمله انگار باعث شد خونم به جوش بیایید و با چاقوی آشپزخانه به جان او و پسرانم افتادم.
آیا فهمیدی که دخترت زنده مانده است؟
تازه میفهمم که او نبود و خوابیده بود.
اعتیاد داری؟
بله چند سالی است که به مواد مخدر پناه بردهام.
چند کلاس سواد داری؟
بیسواد هستم.
بعد از قتل کجا رفتی؟
اصلاً نمیدانستم چه کار کنم. همان اطراف در حال پیادهروی بودم. آنقدر پیاده رفته بودم که حتی نمیدانستم کجا هستم که بعد بازداشت شدم.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: قتل همسر و 2 فرزند پدر همسایه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۴۴۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹سالهاش!
علی دایی مرد کارهای نادر و عجیب و غریب است. اگر تا امروز تردیدی بود، دیگر به یقین تبدیل شد که او را نمیتوان پیشبینی کرد.
کسی تا حالا سراغ ندارد که یک اسطوره ورزشی آنهم در رشته فوتبال که حالا دلیل محبوبیتاش در جامعه ایران فقط گل ها و رشادتهایش نیست، اینطور برای تبریک تولد و ملاقات خانواده یک خبرنگار ورزشی، به خانهاش رفته باشد و اینگونه از او بابت زحماتش تجلیل و تقدیر کند.
چنین کاری فقط از یک ستاره پیشبینیناپذیر بر میآید که متوجه همه رویدادها و آدمهای اطرافش هست و به جزییترین مسائل دقت میکند.
صالح محمدرحیمی خبرنگار و عکاس ورزشی با گرایش حوزه پرسپولیس دو دهه است که کار رسانهای میکند و کسی در خانواده بزرگ فوتبال نیست که از علاقه فوقالعاده او به شهریار فوتبال آگاه نباشد.
او سالهاست با علی دایی همراه و همگام است و فراز و نشیب روزگار برای آقای گل پیشین بازیهای ملی فیفا، باعث کاهش این علاقه و دوستی نشده است. حتما اگر مخاطب تابناک بوده اید، تا حالا چندین گفتوگوی اختصاصی و جذاب و پرتیتر صالح محمدرحیمی با دایی را خواندهاید.
صالح به نوعی عکاس اختصاصی علی آقا هم هست و خبرنگار معتمد او محسوب میشود. تابناک هم طی سالیان اخیر رسانه معتمد علی دایی بوده و او حرفهای مهمش را در تابناک به گوش مردم رسانده است و در لحظات سخت و حساس دو سه سال اخیر هم این ارتباط محکم و ناگسستنی ماند.
ظهر امروز اهالی شهرک اکباتان در حال زندگی روزمره و معمولی خود بودند که ناگهان مقابل ورودی بلوک خود، با قد افراشته و لب خندان و برخورد صمیمی علی دایی مواجه شدند.
برخی یادشان رفت نوشابه و خریدهای شان را کنار بگذارند و همانطور کنار دایی ایستادند و عکس یادگاری شان را گرفتند. بچهها از مدرسه برمیگشتند که دیداری تاریخی برایشان رقم خورد. دایی همه سلامها را جواب داد و با حوصله درخواست عکس از همه را در محله یک خبرنگار حرفه ای ورزش قبول کرد.
اما بخش جذاب این ملاقات، داخل منزل صالح رحیمی و در دیدار مادر ۸۹ساله او با علی دایی رقم خورد. انگار مادر و فرزندی پس از سالها همدیگر را میبینند. دایی، سر این مادر که مدتها کسالت و ناخوشی سخت را پشتسر گذاشت، بوسید و دل یک خانواده را شاد کرد و البته احترام متقابلش را به جامعه خبرنگاران و عکاسان ورزشی که طی دههها همراه او در پیروزی و شکست بودند، ثابت کرد.
صالح رحیمی فردا در یادداشتی جداگانه حس خود از این دیدار را به رشته تحریر در خواهد آورد.